سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بیراهه

 

آدم برفی عمرم از سرما یخ زده بود

دلم سوخت.

با چند متر فاصله، آتشی روشن کردم که فقط کمی خودش را گرم کند

کم کم جلو آمد، دستان چوبی اش را روی آتش گرفت...

چشمانم را بسته ام و فریاد میکشم: آهااااای... از ادامه این کارَت می ترسم! می دانی آخرش چیست؟!!

 

آدم برفی

پ.ن: کاش صدایم را می شنید و . . .


نوشته شده در جمعه 90/8/6ساعت 2:12 عصر توسط قاصدک نظرات () |

Design By : Night Melody